کدام شاهین؛ کدام ایرانجوان؟!
کدام شاهین؛ کدام ایرانجوان؟!

خبر استان:در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی/ ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

کبوتر نگران باش که شاهین آمد

 یک روز زیبای بهاری از سال ۱۳۲۱، دکتر اکرامی، معلمی که دانش آموخته فلسفه، فیزیک و شیمی بود، پیرو نطقی که “هاکر” رییس انگلیسی مدرسه فنی آبادان در مسابقه تیم منتخب تهران (دکتر گوش راست این تیم بود که در این بازی گوش چپ بازی کرد) با تیم hostel داشت، تصمیم گرفت که یک باشگاه با هدف تربیت اجتماعی، اخلاق نیکو و ارتقا علمی جوانان تا عالی ترین مقام های پزشکی و وزارت و وکالت در کنار نیرومندی و چابکی ایجاد نماید. او که شیفته ادبیات و عرفان و حافظ بود برای نام باشگاه به حافظ تفال زد. لسان الغیب پاسخ داد:

در هوا چند معلق زنی و جلوه کنی/ ای کبوتر نگران باش که شاهین آمد

موسس باشگاه شاهین از یاران اولیه باشگاه، مهندس رضی، مهندس خاتمی، پروفسور نعلبندیان، دکتر سهراب غفاری، دکتر پاشا خلیق، دکتر عباسقلی بختیار و مهندس عبدالله خواجه نوری و چند تایی دیگر با شوقی زاید الوصف همیشه به نیکی یاد می کرد.

داستان تجربیات و خاطرات جالب او از یک دوره ماموریت ۱٫۵ ساله ورزشی به انگلیس از دوره های coachjng و داوری، دوستی با سر “استنلی راس”  رییس فدراسیون فوتبال انگلیس که بعدها رییس فیفا شد، کارت بلیط افتخاری تماشای بازی های آرسنال و چلسی و منچستر و تمام لیگ برتر و اجازه حضور در رختکن آرسنال دربین دو نیمه برای آشنایی با مربیگری تا حضور ایشان به عنوان مهمان در جلسات هیات رییسه فدراسیون فوتبال انگلیس (البته بدون حق رای) خود حدیث مفصل و زیبایی است که در حوصله این نوشتار  نیست و برای خواندن آن می توان به کتاب ارزشمند تاریخ شاهین مراجعه نمود.

احیا شاهین ایران از بوشهر، دروازه فوتبال کشور

از تاریخچه تاسیس باشگاه شاهین بوشهر و پیوستن بازیکنان تیم خلیج وقت به این باشگاه، قبلا دوستان به تفصیل گفته اند اما بنده علاقمندم که پیرامون صعود این تیم و حضور سه ساله اش در لیگ برتر بنویسم. شاهین در آن سه سال با ایجاد هیجانی که در نزد تماشاگران عاشقش می دید، به زودی و به خوبی در همه جای کشور به محبوبیت بالایی دست یافت. آنها حتی به فینال جام حذفی هم رسیدند. سال آخری که  منجر به سقوطشان هم شد منجر به پیام های افسوس مردم ایران از اصفهان و انزلی و تهران و جای جای کشور شد و این نشان از حضور موفق شاهین از نظر پوشش هیجانات در فوتبال بود. اما این ماجراها با  آنچه که مکتب شاهین تهران از آن به اصل یاد می کرد فاصله و زاویه زیادی داشت…

شاهین به دلیل فاصله گرفتن  از برخی اصول (به عنوان مثال اصل ترجیح تربیت، اخلاق  و علم بر هیجان و چابکی) مثل آب خوردن در سراشیبی سقوط قرار گرفت و “فرصتی را که خدا با عنوان احیا شاهین به مردم بوشهر و ایران داده بود، به “تهدید” مبدل نمود…

و حالاپس از چند سال افول، شاهینی های نگران برای پیدا کردن عشق گمشده، ناگزیر به “دموکراسی” پناه آورده اند؛ شورای شهر به میان آمده و می خواهد تیم داری کند. به قول  معروف خیلی هم خوب و شیک و مجلسی… قبول!

نود، ارتقاء تیم ها، عادل و جایگاهش در فوتبال ایران

حدود یک ماه پیش وقتی ساعت از یک بامداد هم گذشته بود، برنامه نود در تحلیلی که از جدول لیگ ۲  بر تیم های اکسین و نفت امیدیه و تیم عزیز هم استانی پارس جم داشت در یک فریم کوتاه، نام  تیم شاهین را در جدول “شهرداری” نشان داد… بعید است که این امر تصادفی باشد. 

عادل، شاهین  را خیلی خوب به خاطر دارد و آن را رصد می کند و در همان برنامه فی البداهه خط سیر کلی رسیدن به لیگ برتر را برای تیم ها،به قول خودش “دلی” و به ترتیب مثلا  از لیگ ۲ به لیگ ۱ و نهایتا به لیگ برتر پیشنهاد داد و بر هیچ کسی پوشیده نیست که او چه جایگاه خوبی در فوتبال ما داشته و چه قدر بر اصول خود ایستاده است…

تماشاگران شاهین حق دارند که در جستجوی بازی تیم محبوبشان باشند و برای گره خوردن خاطرات نوستالژیک شان به هر بدلی از شاهین دل بندند و شورای شهر هم به خوبی می داند که نسل جدید، این تیم شهرداری را با چند برد پیاپی  به سادگی، همان شاهین اصلی پنداشته و طبیعی است که  هوادار متعصب  عطش بازی و هیجان تماشای آنرا دارد و برای خود حق حضور در استادیوم فوتبال و شور و نشاط جوانی قایل است… همانطوریکه شاهینی های تهران پس از انحلال شاهین، در یک کوچ ناگهانی به “پرسپولیس” تهران روی آوردند تا جایی که اگر به طرفداران فعلی و جوان پرسپولیس بگویید شاهین چه تیمی است، به جای اینکه بگویند باشگاهی در تهران پاسخ خواهند داد: آهان شاهین” بوشهر” عجب تیمی بود، یادش به خیر… به فینال حذفی هم رسید ولی ….. 

شورای شهر و چالش حمایت از تیمی به نام شاهین در مجاورت تیم ایرانجوان

تلاش شورای شهر برای جهش شاهین به لیگ یک در مجاورت تیم محبوب ایرانجوان. تقریبا در همین عنوان می توان به سختی های کار اعتراف نمود… به عقیده بنده نفس حمایت از باشگاه  های ورزشی هیچگونه تقابل و تداخلی با فعالیت های عمرانی ندارد و اصلا ردیف های بودجه ای آنها جداگانه است. هر وقت عده ای از کارشناسان، بودجه های فرهنگی شورا را با کوچه و آسفالت می سنجند،  یاد دو دوست متعصبم از شاهین و ایرانجوان می افتم که هر دو با باخت تیم هایشان تا سه روز عزا گرفته اند و همه چیز را سیاه می بینند…

باور دارم که آنها و جمع کثیری از بوشهری ها درست یا نادرست، اگر برای تیم محبوبشان بیش از عمران شهری ارزش قائل نباشند، حداکثر مساوی می انگارند… چه مردم عجیب و “عشق فوتبالی” دارد این شهر؟

می خواهم بگویم اگر برای هر شهری در ایران حمایت از تیم های فوتبال مستحب است در بوشهر اگر واجب نباشد، حداقل مباح است… این را رفتار  مردم عجیبش در مواجهه با این صنعت بارها نشان داده اند… توجیه حمایت از شاهین با جهش به دسته یک شاید این نکته باشد که اساسا شاهین پس از سقوط از لیگ برتر به دلایل حقوقی ناشی از بار همان لیگ برتر،  سقوط آزاد کرد و این حق ایشان است که از مسیر بازگشت به یک شرایط آرام حقوقی، شانس خود را از دسته یک آغاز کند…

معلوم نیست  وقتی تماشاگران شاهین به گونه ای “دلی” این تیم دسته یکی را قبول کنند، عادل و فوتبال ایران، شاهین را به عنوان یک  استثنای قابل احترام در فوتبال ناپاک ایران بپذیرند… فوتبالی که دکتر اکرامی آن را وسیله می دانست اما امروز آن را هدف کرده اند… فرقی نمی کند که شورا چگونه و از چه تیمی حمایت کند؟ همانگونه که در پرداختن به ورزش همگانی و مقوله های فرهنگی، شورا خود را موظف به انجام برنامه هایش  می داند، راه دوری نمی رود اگر از هر کدام از تیم های  شاهین و ایرانجوان – حتی بیخ گوش دربی-  حمایت کند؛ اما دست کم از هر دو باشگاه برنامه راهبردی بخواهد و بعد به مساله ورود کند… یعنی کدام مکتب؟ کدام شاهین؟ کدام ایرانجوان؟

 

علیرضا غنی زاده-خلیج فارس