امر به معروف به شیوه شهید بوشهری
امر به معروف به شیوه شهید بوشهری
ندای استان:مراسم بزرگداشت شهید ناصر جوهرزاده که پیکرش پاکش پس از ۳۹ سال هفته گذشته به وطن بازگشت و در گلزار شهدای شهر بوشهر به خاک سپرده شد، در سالن کنفرانس حوزه هنری انقلاب اسلامی این استان برگزار و خاطره‌هایی توسط دوستان و اطرافیان از این شهید روایت شد.

به گزارش ندای استان به نقل از ایرنا، این مراسم که به همت حوزه هنری، سپاه ناحیه مالک اشتر و بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس بوشهر برگزار شد، به پاسداشت یاد و خاطره شهید جوهرزاده و حماسه‌آفرینی‌های رزمندگان بوشهری در دوران دفاع مقدس اختصاص داشت.

در این شب خاطره، ابراهیم تشکری، دوست و همرزم شهید جوهرزاده و مدیر سابق بنیاد شهید استان بوشهر، به بیان ویژگی‌های برجسته اخلاقی و رفتاری این شهید بزرگوار پرداخت.

او با اشاره به فعالیت‌های کمیته‌های انقلاب در اوایل انقلاب، به نقل از یکی از بستگان شهید، خاطره‌ای از برخورد شهید جوهرزاده با یک زوج جوان را به شرح زیر بازگو کرد:

“در آن روزها که کمیته‌های انقلاب در زمینه امر به معروف و نهی از منکر فعالیت داشتند، روزی یک زوج جوان در خیابان قدم می‌زدند که خودرو کمیته جلوی آنها ایستاد، در همین حین، شهید جوهرزاده با موتورش به آنجا رسید و از نیروهای کمیته پرسید: ‘می‌خواهید چه کار کنید؟’ آنها پاسخ دادند که می‌خواهیم سوال کنیم که آیا محرم هستند یا نه؟ شهید جوهرزاده در جواب گفت: ‘فرض کنیم که محرم نیستند، شاید همدیگر را می‌خواهند و قصد دارند در آینده ازدواج کنند، ولی الآن شرایط آنها مهیا نیست و از روی ناچاری به خیابان آمده‌اند، لطفاً از انجام هرگونه برخورد غیرضروری خودداری کنید.’ نیروهای کمیته با دیدن ظاهر انقلابی شهید جوهرزاده، سخنان او را پذیرفتند و از آنجا رفتند، چند سال بعد، آن دو نفر ازدواج کردند و با شیرینی به خانه شهید جوهرزاده آمدند، اما او به جبهه جنگ رفته بود و دیگر بازنگشت.”

خاطره‌ای از شیوه پسندیده امر به معروف شهید جوهرزاده

تشکری با اشاره به تعهد شهید جوهرزاده به بیت‌المال، خاطره‌ای از دوران همکاری‌شان در بنیاد شهید نقل کرد: “در یک روز تابستانی و هوای گرم، بعد از اتمام ساعت کاری داشتیم می رفتیم سر خیابان تاکسی بگیریم برویم منزل که شهید ناصر گفت: “من باید برگردم اداره” گفتم چرا؟! گفت یادم رفته این سوزن ته گرد را سر جاش بگذارم! گفتم این که چیزی نیست بنداز بریم هوا گرمه! گفت نه مال بیت المال! شما بروید من میروم اداره و این را می گذارم سرجایش و خودم برمی‌گردم گفتیم برو بیا ما منتظرتیم! این نشان از اعتقاد و باورهای راسخ آن شهید داشت.”

وی به تأثیرگذاری شهید جوهرزاده در جبهه اشاره کرد و گفت: “او در جبهه خیلی از بچه‌ها را نماز شب خوان کرد! یکی از رفتارهای زیبا و برجسته ایشان دعوت مخفیانه همراه با محبت و ملاطفت ومهربانی دوستان خود به نماز شب خواندن بود.”

در بخش دیگری از این مراسم، سیروس غریبی و ابراهیم بهبهانی، از دوستان شهید ناصر جوهرزاده، با به اشتراک گذاشتن عکس‌ها و خاطره‌های خود، یاد و خاطره او را گرامی داشتند.

Visited 21 times, 1 visit(s) today