خبر استان:بازهم این دو خواهر را در پلیس امنیت اخلاقی دیدم، بازهم رابطه ودستگیری وتحت نظری و مراجع قضایی
رفتم و بادیدن من شروع به گریه و زاری کردند ، خانم ما بی گناهیم ! بازهم بدون دلیل ما را اینجا آوردند ، با رفتن من به داخل اتاق مشاوره آنها هم وارد شدند کمی با آنها صحبت و نصیحت ولی کو گوش شنوا ، آنها در وادی دیگر سیر می کردند .
پرسیدم دوباره چی شده و این چه طرز لباس پوشیدن و آرایش هستش ، مگر کجا می خواستید بروید که این لباس و کفشها و …. را پوشیده اید .
مگر دفعه های قبلی که دستگیر و زندانی شدید درس عبرت برای شما نشده و توبه نکرده اید؟ مگر شماها چند سال دارید؟
از ۱۲ سالگی کارهای خلاف شما شروع و هر چند روز یکبارتوسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر و راهی دادگاه می شوید، می خواهید چکار کنید؟زندگی مادرو خاله درس عبرت برای شما نشده ، دیدم سحر که بزرگتر از ساغر بود شروع به صحبت کرد:
خانم جون چی بگم و از کجا شروع کنم من و پروانه و ساغر در خانه ای بزرگ شدیم که این کارها با ما و خانه ی ما اخت است و با این کارها رشد پیدا کردیم زمانی که ما کوچک بودم و پدرم متوجه رفت و آمدهای مشکوک مادرم شد ما را گذاشت رفت که رفت و ما موندیم و مادرم ،همیشه یا مادر درخانه نبود و یا اگر هم بود با چندین نفر غریبه که بالاجبار ما به به آنها عمو می گفتیم در خانه بود.
خلاصه ما سه خواهر بااعتیاد مادر و سایرکارهای اشتباهش بزرگ شدیم و عادت کردیم ، ما از بچگی هر چند بار یک بار شاهد حضور مامورین پلیس به خاطر کارهای ناشایست مادرم بودیم. نبود مادر در منزل و زندانی بودن وی،خلاصه یکی یکی پا به این دنیا گذاشتیم و راه و پیشه مادر را سرمشق خود قرار دادیم و حالا این مادر بود که برای نجات ما از دادگاه و زندان پا پیش می گذاشت و قدم بر می داشت و تلاش می کرد تا راه نجاتی برای ما پیدا کند .
البته مادرم هم به دلیل ایجاد پاتوق فساد و فحشا پنج سال به او حبس داده بودند و دوران حبسش را می گذراند و چند روزی می شد که مادرم از زندان مرخصی و در منزل من بود و این بار هم شب تولدم بود که با شوهرم که به تازگی به مدت دو ماهه صیغه هستیم در یکی از باغات خارج از شهرستان جشنی گرفتیم و دوستان خودرا دعوت که توسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر شدیم ،ما که کاری نکردیم فقط می خواستیم ساعاتی را خوش گذرانی کنیم .
با خود می اندیشم …. این خانواده تا کجا می خواهند پیش بروند !! از قدیم می گفتند مادر آئینه دختر است واقعا که راست می گفتند .این دو خواهر شاید چندین ازدواج وحتی تولد فرزندی نامشروع داشتند و چندین فرزند آنها تحویل بهزیستی گردیده است و سوابق بی شماری که به دلیل روابط نامشروع و کارهای خلاف دیگردر پرونده اعماشان می باشدتا کجا می خواهند ادامه بدهند ،غرق افکار خود بودم که مامور پرونده آنها به سراغشان آمد و راهی دادگاه شدند……
منبع:رکنا-معاونت اجتماعی شهرستان گلپایگان