نجات معجزه آسای پسر جوان پس از سقوط از ارتفاع ۷ متری به داخل رودخانه
نجات معجزه آسای پسر جوان پس از سقوط از ارتفاع ۷ متری به داخل رودخانه

خبر استان:جوان ۲۲ ساله پس از سقوط از ارتفاع ۷ متری به داخل رودخانه به صورت معجزه آسایی زنده ماند.

به گزارش خبر استان،عبدالهادی مرادی امدادگر و جابر خسروی تکنسین ۱ و حسن آقایی تکنسین ۲ تیم عملیاتی اورژانس ۱۱۵ پایگاه جاده‌ای گندمزار در مورد چگونگی نجات جان جوان ۲۲ ساله توضیحاتی را می‌دهند که به شرح زیر آمده است:
روز به نیمه‌نزدیک می‌شد تازه از مأموریتی در نزدیکی پایگاه برگشته بودیم و در حال درآوردن کفش و ورود به پایگاه بودیم که تلفن زنگ خورد. به سمت تلفن رفتم و گوشی را برداشتم، مأموریتی دیگر و اعزامی دوباره.
این بار در محلی به نام تنگ حنا، نزدیک روستای شهر خاص از توابع شهرستان جم جوانی ۲۲ ساله از ارتفاعی حدود ۷ متری سقوط کرده و پس از برخورد با جدول سیمانی به داخل رودخانه پرت شده بود. همراهانش او را ازآب‌گرفته و روی جدول خوابانده، سپس با اورژانس ۱۱۵ تماس گرفته و تقاضای کمک کرده بودند.

ساعت ۱۱:۲۳ در منتهی‌الیه جاده آسفالت منطقه پیاده شدیم و چون نیاز بود مسیر طولانی بیمار حمل شود باید هردو نفرمان به محل می‌رفتیم بااطلاع به مرکز پیام آمبولانس را قفل کردیم تجهیزات پزشکی ،اسکوپ استریچرو لانگ بک برد را برداشته وحرکت کردیم. حدود ۱۳ دقیقه طول کشید تا مسیری را که کاملاً سنگلاخ و آبرفت بود طی کنیم هرچند بدون داشتن بار اضافه مسیر خسته کننده بود ولی چه باید میکردیم جان انسانی در خطر بود زمان برای ادامه حیاتش مهم بود،خوشبختانه به مصدوم رسیدیم.

همراهان به‌محض دیدن ما به سمتمان آمدند و شروع به گلایه کردند که چرا دیر رسیدید، قبل از هر توضیحی سراغ مصدوم را گرفتیم به سمتش رفتیم، سطح هوشیاری و علائم حیاتی او را چک کردیم و معاینات بالینی لازم را انجام دادیم.
ظاهراً به ناحیه پایین کمر و لگن ضربه جدی واردشده و باعث درد زیاد آن ناحیه شده بود، رو به همراهش گفتم قبلاً به شما توضیح داده‌اند که امداد و نجات در این ناحیه کار اورژانس نیست و باوجود صعب‌العبور بودن محل ،ما آمدیم، به‌جای اعتراض کمک کنید تا مصدوم را منتقل کنیم.
اقدامات درمانی اولیه انجام و ترتیبی داده شد تا ابراهیم (مصدوم) روی لانگ بک بورد (نوعی برانکارد برای حمل مصدوم)
بسته و بی‌حرکت شود.
 با مشورت یکدیگر مسیر مناسب برای انتقال او را انتخاب کردیم و سعی کردیم با توضیحات کوتاه همراهان را توجیه کنیم که چطور با ما هماهنگ شوند.
پس از تقسیم‌کار درحالی‌که ساعت ۱۲:۰۰ ظهر را نشان می‌داد راه افتادیم.
خورشید از بالا و سنگ و کلوخ، گل‌ولای و رودخانه در طی مسیر پذیرای ما بودند، کم‌کم به‌جایی از رودخانه می‌رسیدیم که آب عمیق می‌شد و تا بیش از نیمی از بدن در آب فرومی‌رفتیم.
باهم یا علی گفتیم و ابراهیم را که هم سنگین بود و هم درد زیادی را تحمل می‌کرد تا جایی که می‌توانستیم بالا بردیم. به هر زحمتی بود از رودخانه عبور کردیم.
 در ساعت ۱۲:۱۶ به آمبولانس رسیدیم.
سفیدی رنگ آمبولانس برای تن رنجور  خسته ما بسیار نویدبخش و زیبا بود.
ابراهیم را داخل آمبولانس گذاشتیم و بلافاصله به سمت جاده اصلی حرکت کردیم، ساعت ۱۲:۵۰ به جاده اصلی رسیدیم و در طول مسیر گوشمان به ناله‌های ابراهیم بود و حتی‌الامکان سعی می‌کردیم با کمترین تکان و جابجایی حرکت کنیم چراکه بااین‌همه درد احتمال شکستگی مهره‌های کمر و لگن زیاد بود.
بالاخره ساعت ۱۳:۲۶ ابراهیم را درحالی‌که سطح هوشیاری‌اش خوب و علائم حیاتی‌اش ثابت بود ولی از درد زیاد رنجور بود به پزشک اورژانس بیمارستان توحید جم تحویل دادیم.
در حین خروج از بیمارستان همراهان از رفتار خود اظهار پشیمانی کردند و از کار تیم ما تقدیر و تشکر کردند، باوجود خستگی زیاد لبخند رضایت روی لب‌هایمان نشست. گرمی آفتاب ظهر جنوب دل‌چسب بود.ضمن اعلام به دیسپج به سمت پایگاه گندمزار به راه افتادیم
Visited 1 times, 1 visit(s) today