به گزارش خبر استان:معلمی عشق می خواهد، عشق به انسان، عشق به فداکاری و ایثار، معلمی حس زندگی است و نفس… معلمی عاشقی با فرزندان این آب و خاک است تا ایرانمان همچنان پابرجا بماند برای اینکه کودکان آینده بخندند و بازی کنند و شادی کنان طبیعت میهن را ببویند و مراقبت کنند تا میراث دار خوبی برای نیاکانمان باشند.
ریزعلی خواجوی نامآشنای همه ایرانیان است. داستان فداکاری وی در کتابهای سال سوم دبستان سالهاست که منتشر میشود. فداکاری که در یک شب سرد سال ۱۳۴۱ جان صدها نفر را نجات داد و به رغم سختیها در آن شب، او همچنان از این ماجرا به عنوان بهترین خاطره زندگیش یاد میکند.
اما این فداکاری ها فقط مختص به دسته و قشر خاصی نیست و در تمام افراد این حسن انسان دوستانه کم یا زیاد موج می زند و هرکس در حد توان و به نسبت خدمتی که انجام می دهد مدال افتخار فداکاری را بر گردن می اندازد اما خوب است بدانیم معلمانی هستند که به درجه ای از عشق رسیده اند که از جان خود مایه می گذارند و امروزه در عرصه فداکاری ، معلمان پیش از هرکس دیگری درحال خودنمایی هستند و از جای جای میهن اسلامی زمزمه فداکاری هایشان به گوش می رسد
سالهاست که اخبار متعددی از فداکاری معلمان ایران زمین میشنویم، معلمی از توابع شهرستان جم که برای نجات جان دانشآموزش یکی از کلیه های خود را به وی اهدا کرد؛ این موارد تنها موارد محدود از ایثارگری و گذشت معلمان این سرزمین است.
به گزارش آینه جم: بر اساس گفته های یکی از فرهنگیان شهرستان در سال جاری یکی از دبیران به نام سعید حاجی زاده برای بررسی کلیه خود و چک آپ هر از گاهی به پزشک مراجعه می کرد.
این معلم که در یکی از مدارس شهر جم مشغول به تدریس است از خوردن بعضی از غذا ها و پذیرایی خودداری می کرد بعد از اصرار معلمان که دلیل این نوع رفتارهای غیر عادی چیست پرده از رازی بزرگ در زندگی خود برداشت.
سعید حاجی زاده گفت: برای اولین بار است در جمع عمومی این راز را آشکار می کنم ۱۵ سال پیش یکی از دانش اموزانم با مشکلات عدیده کلیوی روبه رو بود و مرتب به دیالیز می رفت و با نگرانی و استرس در کلاس حاضر می شد، این وضعیت برایم بسیار بغرنج بود و نگاه معصومانه دانش آموزم، من را سوق داد که یکی از کلیه هایم تقدیم به این پسر بچه کنم ؛ حدود ۱۵ سال است که با یک کلیه زندگی می کنم و همیشه از این کار افتخار میکنم.
حاجی زاده در گفتگویی با این سایت خبری تحلیلی با تایید موضوع بیان داشت: همیشه به این کارم افتخار می کنم.
معلمی از دیار فاضل جمی، خلیج نیلگون همیشه فارس، باتلاش چندین ساله خود در سنگر خدمتگزاری توانست علاوه بر برافروختن مشعل دانش و صداقت، با اهدای عضوی از بدن خود به اهداف الهی برسد.
آری این است درس اخلاق به همه ما در دورانی که شاهد کم مهری هایی هستیم که گاهی در زندگی مان با یک اتفاق می توانیم موجب خوشحالی افرادی شویم که شاید تنها امیدهایی باشیم در زندگی آنها.
سعید حاجی زاده معلم فداکار و دلسوز و نوع دوست و انسان دوست، درمان دانش آموز بیمار خود را بر رفاه وآسایش خود مقدم داشته و قدم پیش نهاده تا با تلاش های خدا پسندانه خود این دانش آموز دوست داشتنی وخانواده اش را به ساحل آرامش برساند
.
بدون تردید جهت پاسداشت این معلمان، ارج نهادن به زحمات آنان لازم وضروری است، اما تدبیر معلم فداکار همدردی و همدلی با دانشآموز بیمارش باعث شعلهور کردن روح امید در دل او بود، به خدا توکل کرده از هیچ تلاشی دست برنداشت تا به این امردست یابد. او یکی از کلیه خود؛ جهت درمان این دانش آموز دوست داشتنی اهدا کرد، تا او هم روزی بنویسد : راه معلمان فداکار و دلسوز ادامه خواهد داشت.
این معلم متقی و مومن توانست تا بدین طریق فرهنگ ایثار و شجاعت را در منطقه جم بیشتر از همه در دل مردم خیر این استان رئیس علی دلواری تقویت کند، امید درمان شدن بیماران را با حمایت انسان های خیر تقویت کند.
معلم رزمنده ای که با داشتن این همه مشکلات در زندگی خود، برای خدمت آرامی ندارد. حل مشکلات آنها را بر حل مشکلات خودش ترجیح داده است . او توانسته بر اثر تلاش شبانه روزی خود درسنگر تعلیم و تربیت عنوان معلم نمونه به خود اختصاص بدهد .
این همه مقام برای او هیچ لذتی نداشت جز درمان دانش آموز، چون قیافه خسته و افسرده او را درکلاس بیشتر از همه رنج می داد . او امروزه در ردیف فداکاران درتاریخ ثبت شده است.