ندای استان:اخیرا ویدئویی از نانوا شدن پیام دهکردی، بازیگر سینما و تئاتر در فضای مجازی وایرال شده

ندای استان:اخیرا ویدئویی از نانوا شدن پیام دهکردی، بازیگر سینما و تئاتر در فضای مجازی وایرال شده که اگر نامش را نوعی اعتراض به وضع موجود نگذاریم، دست کم اقدام شوکه‌کننده‌ای برای جامعه هنری است. هنرمندی که پس از بازی در چندین سریال و فیلم سینمایی، سال گذشته تصمیم به خداحافظی از بازیگری گرفت و بعد برای مدتی موسسه فرهنگی و هنری امید را در لاهیجان راه انداخت و حالا به سراغ نانوایی رفته تا به گفته خودش نان سالم دست مردم بدهد.

آقای بازیگری که نانوا شده‌ای، حافظه ما ضعیف نیست

در سال‌های گذشته از تاثیرات اجتماعی و اقتصادی جوامع بر هنر و هنرمندان بسیار شنیده‌ایم و اطلاعات جسته و گریخته زیادی از این گونه اثرگذاری‌ها در ذهن داریم. درباره ناصر تقوایی، ناخدای سینمای ایران و سال‌هایی که به اجبار یا تقدیر کار نکرده و خانه‌نشین شده حرف بسیار است. یا دوری چندین ساله پیشکسوتی مانند ناصر ملک‌مطیعی از دنیای هنر و رفتارهایی که با او شد، یا فرهنگ شریف، استاد موسیقی که برای درمان بیماری یکی از سازهایش را فروخت و هنرمندان جوانی که ابتدا با کرونا و بعد با شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه خانه‌نشین شدند. پرونده پربرگی می‌شود اگر بخواهیم تک تک هنرمندانی را نام ببریم که جز هنر سراغ کار دیگری نرفتند و کسی هم از آن‌ها یاد نکرد.
فاصله گرفتن از دنیای هنر و روی آوردن به شغل دیگر برای گذران زندگی در تاریخ هنر ایران و جهان مسبوق به سابقه است و اساسا موضوع تازه‌ای نیست. پیام دهکردی هم اولین هنرمندی نیست که هنر را رها کرده و به سراغ کسب و کار دیگری رفته است. بازیگری که برای امرار معاش سیگار می‌فروشد. کارگردانی که مسافرکشی می‌کند. مدیر صحنه‌ای که راننده اسنپ شده است. نقاشی که کارگری می‌کند. نوازنده‌ای که سازهایش را می‌فروشد و از این دست تیترها را به خصوص در سال‌های اخیر بسیار دیده‌ایم و از کنار آن‌ها عبور کرده‌ایم.

آقای بازیگری که نانوا شده‌ای، حافظه ما ضعیف نیست

اکنون که ماجرای نانوا شدن پیام دهکردی که از ان به عنوان نوعی اعتراض نام برده می‌شود و به مذاق عده زیادی از مخاطبان خوش آمده است، بد نیست از هنرمندان جوانی یاد کنیم که در همین وضعیت حتی توان و بودجه کافی برای راه انداختن یک کسب و کار تازه ندارند. یا هنرمندان پیشکسوتی که نتیجه سال‌ها عشق ورزیدن‌شان به هنر، اجاره‌نشینی در این سن و سال و و ناتوانی در تامین مخارج درمان خود و همسرشان شده است. بی‌شک عده‌ای از هنرمندان که تعداد آن‌ها کم هم نیست، حتی در صورتی که بتوانند از هنر دست بکشند، توان مالی کافی ندارند که کار تازه‌ای را راه بیاندازند و امرار معاش کنند. پس چه کسی می‌خواهد ان‌ها را ستایش کند؟ آیا آن‌ها می‌توانند جور دیگری زندگی کنند؟!

فاضل ترکمن، منتقد ادبی در یادداشتی در این باره نوشت: آقای پیام دهکردی تأمینِ هزینه‌یِ تأسیسِ یک نانوایی در این شرایط بحرانی به‌هیچ‌عنوان کار ساده‌ای نیست. بسیاری از نانوایان شغل خود را از دست داده‌اند. اوایل سال گذشته دو کارگر نانوایی در روستایی در شهرستان ممسنی استان فارس به‌دلیل فشارهای اقتصادی پس از انتشار پیامی ویدئویی خودکشی کردند: (سیروس حسین‌پور و کریم محمدی). حالا نکند شما پولِ نان پیام دهکردی را از دستمزد سریال گاندو پرداخت کرده‌اید؟ خاصه از‌این‌جهت که در مراسم تجلیل از گاندو نیز مثل همین حالا تا تنور داغ بود، نان را چسباندید! آقای دهکردی! کار شما احیاناً ارتباطی با شعر نان به نرخ روز از ادیب برومند و این بیت ندارد؟ هر کس که خواست مطرحِ دورِ زمان بُوَد / گر نان به نرخِ روز خورَد کامران بُوَد

آقای بازیگری که نانوا شده‌ای، حافظه ما ضعیف نیست

آقای دهکردی! در تیزرِ نانوایی خودتان گفته‌اید به فکرِ این هستید که نانِ سالم به دست مردم بدهید، اما نگفتید به چه قیمتی…  نان به قیمت جان؟! یعنی نمی‌دانید که نانِ سالم وقتی به درد می‌خورد که جانِ سالم وجود داشته باشد؟! بسیاری از هنرمندان، نویسندگان، روزنامه‌نگاران و آزاداندیشان به‌خاطر پرونده‌سازی‌هایی نظیر آن‌چه در سریال شما بریده و دوخته می‌شود، به زندان افتادند. اما ما مثل شما، از هر دو طرف، رسانه و اجازه نداشتیم که به‌ آن‌ها بپردازیم. آیا ممکن است تا دیر نشده، میکروفن به دست بگیرید و اطلاع‌رسانی کنید و جانِ سالم آن‌ها را تحویلِ خانواده و مردم بدهید؟!

رضا صائمی، منتقد سینما اما در یادداشتی به تمجید از این حرکت پیام دهکردی پرداخت و نوشت: گذار پیام دهکردی از “بازیگری” به “نانوایی”، گذر او از “هنرپیشگی” به “هنر زندگی” بود…‌.هنر زیستن آن است که وقتی به بن بست رسیدی یا راهی بیابی یا راهی بسازی…..او با همین روند و روحیه یکبار سرطان را شکست داد و حالا شیوه ای برای کسب روزی یافت تا غم نان، بلای جانش نشود….تا از شکست نشکند، بشکفد… تا رخوت ناله را به برکت نان بدل کند…. تبدیل کراهت به کرامت….به مشقت نان پختن تن دادن، به از محتاج نان شب شدن…..شاید انتخاب نانوایی، انتخابی نمادین بود تا توانایی آدمی را در نان درآوردن و در رهایی از درماندگی در روزهای سخت زندگی نشان دهد….که به سخن سعدی “هر که نان از عمل خویش خورد، منت حاتم طایی نبرد”….به گمانم کار او حتی نمایشی هم باشد قابل احترام است….به قول قطب الدین صادقی: جهان برای یک چیز حرمت قائل است: گذر از رنج ها.

آقای بازیگری که نانوا شده‌ای، حافظه ما ضعیف نیست

پژمان موسوی، روزنامه‌نگار نیز در یادداشتی تند در این باره نوشت: یکی دو روز است فیلمی تبلیغاتی از «مظلومیتِ» پیام دهکردی دست به دست می‌شود. او در این فیلم، در نانوایی شخصی‌اش در لاهیجان، در حالی که به شکلی «نمایشی» در حالی که مشغول پُختِ نان است، «روزگار» را مسئولِ اشتغالش به نانوایی می‌داند و با لبخندی ژکوند، رفیده(بالشتک نان) را به تنور می‌کوبد. در این که ایشان می‌تواند هر کاری دوست دارد انجام دهد هیچ شکی نیست ولی از ایشان خواهشمندم فاز مظلومیت و این که دیگر در این سینما نمی‌شود کار کرد برندارند که بازی ایشان در «گاندو» هیچ‌گاه از ذهن‌مان نمی‌رود. مهم‌تر از بازی اظهارات ایشان است که فراموش نشدنی است.

توجه‌تان را به دو اظهار نظر از ایشان جلب می‌کنم:

* او در پاسخ به این سوال که سریال «گاندو» تا چه میزان توانسته حقیقت را بیان کند، گفت: فکر می‌کنم تنها ۱۰ درصد از توانایی‌ها را توانستیم در این سریال نشان دهیم.

آقای بازیگری که نانوا شده‌ای، حافظه ما ضعیف نیست

* وی ادامه داد: کمتر فیلم و سریالی در ژانر «گاندو» به این خوبی دیده شده است، مردم مشتاقانه این سریال را دنبال می‌کنند و اگر فرصتی دست دهد از ما چیزهایی می‌پرسند؛ سوالاتی مثل اینکه چرا تیم اطلاعاتی فیلم این همه جوان است. خب، واقعیت همین است. همه کسانی که در این فضا کار می‌کنند سنین کمی دارند و اکثرشان نخبه هستند و حتی به چند زبان زنده دنیا می‌توانند صحبت کنند.

Visited 1 times, 1 visit(s) today