ندای استان:هزاران نفر در استان نان سر سفرهشان وابسته به واردات کالای ته لنجی شده و روز به روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود. تا اینجای داستان اگرچه تلخ اما قابل درک است ولی موضوع جایی پیچیده میشود که بحث حملونقل و جابجایی کالاها پیش میآید.
ندای استان:داستان ساده است، استان بوشهر با این همه ظرفیت و درآمدزایی برای کشور، برای خودش اشتغالزایی نکرده است. نزدیکترین و عمدهترین مسیر ارتزاق شده دریا و البته تهلنجی یا اصطلاح شهریِ آن کالای ملوانی.
هزاران نفر در استان نان سر سفرهشان وابسته به همین نوع واردات کالا شده و روز به روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود. تا اینجای داستان اگرچه تلخ اما قابل درک است ولی موضوع جایی پیچیده میشود که بحث حملونقل و جابجاییکالاها پیش میآید.
گمرک کالا را بهطور قانونی ترخیص میکند اما بهجز اندکی، عمده بار بدون بارنامه یا برگ سبز از درب گمرک خارج میشود.
صاحب کالا میخواهد اجناس خود را به دیگر نقاط استان ارسال کند، یا حتی ممکن است صاحب کالا اهل یک شهر و اجناس در شهر دیگر ترخیص شده باشد، چاره چیست؟
اینجا پای شوتی به داستان باز میشود، زیرا کالاهای تهلنجی برای نیرو انتظامی رسمیت ندارد و کالای وارداتی بدون بارنامه قاچاق محسوب میشود. وانتبار که توان گریز از خودروهای سواری را ندارد پس اجناس برای انتقال به شوتیهای سواری سپرده میشود. همین باعث میشود که برخی از جادههای استان تبدیل به جاده مرگ شده و تصادفهای گاه و بیگاه کام خانوادهها را تلخ میکند.
دیگر زمان آن فرا نرسیده که این ابهام قانونی برطرف شود و جان و مال مردم بیش از این به خطر نیفتد؟ به قول آیتالله رئیسی قاچاقچی عمده در لواسان تهران جا خوش کرده و کانتینرها از جابجایی بار او عاجزند، حال چند وانت و سمند مگر چقدر در اقتصاد مملکت تاثیر دارند؟!
اگر کسی مواد مخدر، ماینر و یا هر کالای خطرناک و ممنوعه داشت او را به سزای عملش برسانید اما مگر یک وانتِ پوشاک و خواروبار و یا چند عدد یخچال و کولر کجای اقتصاد را قلقلک میدهد؟!
مطمئنا هیچ رانندهای علاقه ندارد جانش را کف دستش بگیرد و بزند به دل جاده اما پس نان سر سفرهاش چه میشود؟
ای کاش از همین فردا دستگاهها ابهامهای قانونی بین خودشان را برطرف میکردند که دیگر نه مغازهدارها به شوتی نیاز داشته باشند و نه رانندهها بار یک وانت را در خودروی سواری جا کنند و با سرعت کهکشانی روی جادهها پرواز کنند.
- منبع خبر : فارس