خبر استان:صفحههای تقویم به روز ۱۲ شهریور که میرسد، مزین به نام روز مبارزه با «استعمار انگلیس» میشود. روزی که همزمان با سالروز شهادت مردی بزرگ در تاریخ ایران است.
به گزارش خبر استان،تاریخ پر فراز و نشیب ایران، حاصل خاطرات تلخ و شیرین است که هر کدام به نوبه خود دارای دلایل و شواهدی است و همه آن تلخی و شیرینی به ثبت رسیده است. و بی شک قیام دلاوران جنوب به رهبری شهید رئیسعلی دلواری نیز یکی از خاطرات سراسر افتخار نه تنها برای استان بوشهر و تنگستانیها بلکه برای تمام ملت ایران است.
نهضت جنوب ایران به جلوداری رئیسعلی دلواری و همراهی و همگامی سران قبایل تنگستان، بوشهر، دشتی و دشتستان از جمله : زایر خضرخان اهرمی، شیخ حسین خان چاهکوتاهی، خالوحسین دشتی، غضنفر السلطنه برازجانی و پشتیبانی آزادگانی چون : سیّد محمّد رضا کازرونی و میرزا علی کازرونی در جریان جنگ بین الملل اوّل، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات مردم جنوب ایران بشمار می رود. این نهضت خود جوش و مردمی که بر پایه دو اصل اساسی زندگی، یعنی عقیده و جهاد بنا شده بود، هدایت دینی را از علماء آگاه زمان از جمله : شیخ الشریعه اصفهانی، سیّد مصطفی کاشانی از نجف اشرف و مجتهدین منطقه سیّد عبدالله بهبهانی، سیّد مرتضی اهرمی و شیخ محمّد حسین برازجانی و هویّت ملّی را از احرار و سران عشایر غیور و میهن دوست دریافت نمود.
صفحههای تقویم به روز ۱۲ شهریور که میرسد، مزین به نام روز مبارزه با «استعمار انگلیس» میشود. روزی که همزمان با سالروز شهادت رئیسعلی دلواری است؛ مردی از دیار جنوب و سرزمینهای دلوار تنگستان.
همرزمان رئیسعلی دلواری
کسی که در سالهای ضعف ایران و وابستگی دولتمردان آن به انگلیس یا روسیه، علم مبارزه برداشت و نام خود را همچون میرزاکوچکخان جنگلی، شیخمحمد خیابانی، کلنل محمدتقی پسیان و… در تاریخ مبارزه بر ضداستعمار جاودانه ساخت. اما رئیسعلی دلواری که بود و چگونه به مقام شهادت در راه مبارزه برای ایران نائل شد؟
فرزند دیار تنگستان
رئیسعلی فرزند زایر محمد از طایفه مشهور به ممسنی یا احمدی و مادرش «شهین» دختر علی از طایفه فولادی باغک تنگستان بود. درباره ریشه خانوادگی رئیسعلی سخنهای متفاوتی نقل میشود. برخی خانواده او را اصالتا از مهاجرین نورآباد لرستان و برخی دیگر از نورآباد ممسنی (در فارس) و عدهای نیز از کهگیلویه و بویراحمد میدانند. رئیسعلی در همان زمان کودکی با فراگیری علوم مختلف توانست خود را بهعنوان یکی از برجستگان دیار تنگستان معرفی کند. اما به اوج رسیدن او با شروع انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. رئیسعلی با آنکه در آن زمان ۲۵ سال بیشتر نداشت اما از جمله پیشگامان مشروطهخواه در جنوب ایران بود. یکی از مشخصههای اصلی او باور عمیقش به آرمان مشروطه بود. اما امضای حکم مشروطه توسط مظفرالدینشاه که در آن سالها موجی از امید را در ایران ایجاد کرد، با حکومت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس توسط کلنل لیاخوف روسی به ناامیدی گرایید.
استبداد صغیر و قیام بوشهر
در حالی که در تهران محمدعلی شاه مشغول اعدام بسیاری از سران مشروطه بود، در بوشهر اوضاع بهگونهای دیگر رقم میخورد. این شهر به کانون مقاومت در برابر استبداد صغیر تبدیل شده بود. در مرکز این کانون مقاومت نیز روحانی برجستهای چون آیتالله سیدمرتضی علمالهدی قرار داشت و در کنار وی رئیسعلی دلواری و همرزمان وی از تنگستان و دشتی به مبارزه میپرداختند. این کانون مقاومت در ابتدای فعالیت خود طی یک هجوم ناگهانی، بوشهر را از وجود عناصر وابسته به دربار پاکسازی کرد و اداره امور گمرک و انتظامات را عهدهدار شد. با به وجود آمدن این وضعیت دولت انگلستان که خود را داعیهدار مالکیت بر جنوب ایران میدانست و با امضای قرارداد مخفیانه ۱۹۰۷ با روسیه بر این امر نیز مهر تاییدی زده بود، به تکاپو افتاد؛ حال آنکه این ماجرا بر انگلستان گران آمده بود. آنان برای تضعیف مشروطهخواهان و سلطه بر منافع اقتصادی جنوب ایران شروع به سرکوب عناصر انقلابی کردند.
رئیسعلی و جنگ جهانی اول
در آغاز جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتیهای جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای اشغالگر در ۸ اوت ۱۹۱۵/ ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بصورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند. یک روز پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از ساکنین آن علیه اشغالگران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دستگیر و به هندوستان تبعید شدند. بدنبال کسب تکلیف رئیسعلی از علماء، حکم جهادیه علمای نجف توسط شیخ محمدحسین برازجانی به انضمام حکم خود شیخ وی ابلاغ گردید. رئیس علی همراه دوستش خالو حسین دشتی در اوایل ماه رمضان ۱۳۳۳ قمری در عمارت حاج سید محمدرضا کازرونی، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیشروی نیروهای انگلیسی اعلام داشت.
نبرد دلوار
نیروهای انگلیسی همزمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چندبار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده، اما طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند. رئیس علی دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایرخضرخان اهرمی از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن برآمدند. قیام دلیران تنگستان علیه اشغالگران آغاز شد و نیروهای متجاوز انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از متجاوزان انگلیسی در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رئیس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به همراهی با او کرد. تا تابستان ۱۹۱۵ عملیات موفقی را علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسیها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند.
سرکوب عناصر انقلابی به دست انگلستان
دولت انگلستان برای سرکوب عناصر انقلابی رئیسعلی، «احمدخان دریابیگی» حاکم دستنشانده بوشهر را تحریک کرد که به دلوار حمله کند. احمدخان با پشتگرمی انگلیسیها چند بار به تنگستان و حوالی دلوار حمله کرد که این حملات با مقاومت شجاعانه رئیسعلی و یارانش روبهرو و دفع شد. در آستانه جنگ جهانی اول نیروهای انگلیسی به بهانه حفظ نظم و امنیت شروع به اشغال تدریجی جنوب ایران کردند. این حرکات برای رئیسعلی دلواری قابل تحمل نبود و آن را نقض آشکار حق حاکمیت ملی و استقلال ایران میدانست. اشغال جنوب ایران و دستاندازی به همه منابع جنوب کشور، باعث شد که رئیسعلی دلواری و یارانش با استمداد از علمای جنوب کشور آماده مقاومت در برابر نیروهای انگلستان شوند. با این اوصاف بود که علمای جنوب ایران از جمله آیتالله سیدعبدالحسین لاری و سیدعبدالله بلادیبوشهری علیه قوای انگلیس واکنش نشان دادند و تمام مسلمین را به نبرد با متجاوزان فراخواندند.
درخواست رشوه ۲۰۰ میلیون تومانی انگلیس به رئیسعلی
دومین نبرد رئیسعلی با انگلیسی ها که معروف به نبرد «بوشهر» است مربوط به زمانی بود که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند و به منظور تطمیع رئیسعلی، دونفر مامور شدند تا موافقت او را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. آن دو ضمن ملاقات با رئیسعلی، متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت که رئیسعلی در پاسخ میگوید: چگونه میتوانم بیطرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفتهاست؟
پاسخ رئیسعلی به تهدید انگلیسی ها
پس از مراجعت نمایندگان، نامه تهدیدآمیزی از طرف مقامات انگلیسی به رئیسعلی نوشته شد مبنی بر این که: «چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ مینماییم، در این صورت خانههایتان ویران و نخلهایتان را قطع خواهیم کرد.» رئیسعلی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت که خانه ما کوه است و انهدام و تخریب آنها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.
قسم نامه رئیسعلی دلواری
مبارزه با استعمار و شهادت
سرانجام با کسب فتوای علما مبارزان تنگستانی و دشتی به فرماندهی رئیسعلی به قوای انگلیس در بوشهر حملهور شدند. رئیسعلی در یورشهای شبانه ضربات و تلفات موثری بر انگلیسیها وارد آورد. در یکی از این شبیخونها رئیسعلی دو نفر از افسران بلندپایه انگلیسی به همراه چند سرباز هندی را به هلاکت رساند. این اقدام برای انگلیسیها غیرقابل تحمل بود تا اینکه روز دوم رمضان ۱۳۳۳ ه. ق چهار کشتی جنگی برای گلولهباران دلوار و مجاهدان دلواری به همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه شدند. رئیسعلی ابتدا زنان و کودکان را از دلوار خارج کرد. در این جنگ نابرابر اما با لیاقت زیادی که رئیسعلی و یارانش از خود به خرج دادند، نیروهای انگلستان شکست خوردند و عقبنشینی کردند. شکست قوای انگلستان در دلوار یکی از نکات برجسته تاریخ جنگ جهانی اول در جنوب ایران به شمار میرود. پس از جنگ دلوار، رئیسعلی به حملات شبانه خود به بوشهر ادامه داد و با همفکری علمای جنوب طرح حمله سراسری به بوشهر و آزادسازی آن را پی ریخت. در گیرودار طرح چنین حملهای بود که در شب ۲۳ شوال ۱۳۳۳ و مصادف با ۳ سپتامبر ۱۹۱۵، هنگامی که رئیسعلی در محلی به نام «تنگگ صفر» قصد شبیخون به قوای انگلیس را داشت، از پشت مورد هدف گلوله یکی از همراهان خائنش قرار گرفت و در دم به شهادت نائل آمد. وی هنگام شهادت حدود ۳۴ سال داشت.
پیکر او ابتدا در نزدیکی حرم امامزادهای در روستای «کله بند» به خاک سپرده شد. اما به موجب وصیت خود رئیسعلی، او را در جوار حرم علی بن ابیطالب در وادیالسلام دفن کردند.
زمینههای نهضت تنگستان
نهضت تنگستان و قیام مردمی جنوب ایران به پیشگامی رئیسعلی دلواری از جمله مقاومتهای ضداستعماری در تاریخ کشور است که بر دو انگیزه دینی و ملی استوار بود. آنچه از اسناد تاریخی برمیآید، برجستگی بُعد اعتقادی آن است، زیرا جهتگیری سیاست دولت وقت، بهعنوان منشا اقتدار ملی، بر اصل بیطرفی بنا شده بود و نهتنها در طول مبارزه مساعدتی در راه پیروزی قیام نکرد که در بسیاری مواقع بر پایه همان اصل، رودرروی مبارزان و همسو با دشمنان قرار داشت. در منطقه نیز، همفکری و همیاری سران قبایل وجود نداشت که جبهه واحد و همگونی در برابر دشمن ایجاد شود، بلکه جریان تقابلی حکام دوست و همسو با منافع انگلیس، در برابر سران مجاهدین، عرصه را نیز بر آنان تنگ مینمود. بنابراین از جهت سیاسی، اجتماعی و نظامی، زمینه قیام فراهم نبود و به همین دلایل، این قیام نتوانست جنبه ملی و سراسری به خود گیرد. اما از نظر اعتقادی و بعد مذهبی به لحاظ واکنش علمای دینی و مراجع تقلید در نجف اشرف، که در آن زمان مرکز ثقل حوزههای علمیه شناخته میشد، مقابله با اجانب و اشغالگران به منزله جهاد در راه دین و دفاع از حریم مسلمین تلقی میشد و به صراحت حکم جهاد صادر شد. این امر، برای مردم خطه جنوب که هم تقید دینی داشتند و هم در حوزه جغرافیایی خلیج فارس، با عراق به منزله بخشی از بلاد مسلمین و وابسته به دارالخلافه اسلامی دارای ارتباطات منطقهای بودند و از همه مهمتر اینکه منطقه زندگی خود را در اِشغال بیگانه میدیدند، پیروی از دستورات و احکام علما واجب شمرده میشد. بر این اساس، گرایش و عملکرد شخص رئیسعلی در ارتباط با این حرکت، بیش از هر چیز برمبنای احکام دینی شکل گرفته بود.
تصویر شهید رئیسعلی دلواری در موزه آلمان
خیانت؛ آسیب اصلی نهضت تنگستان
هر نهضت اجتماعی، سیاسی و قیام دفاعی که در عرصه اجتماع نمود و اثر داشته باشد، از وجوه مثبت و منفی برخوردار است. قیام جنوب ایران نیز از این امر مستثنی نبود. یکی از غمانگیزترین مسائلی که اغلب نهضتهای آزادیخواه و رهاییبخش، چه در مواجهه با استعمارگران خارجی و چه در برابر استبدادگران داخلی به آن دچار بودهاند، خیانت برخی افراد یا گروههای خودی به رهبران قیامها بوده است که در نتیجه آن، روند حرکت و فرجام نهضت، دچار اشکال و درنهایت اضمحلال شد. بیشتر جنبشهای اصلاحی، انقلابی و دفاعی تاریخ کشور ما، به این بلا مبتلا بودهاند که به لحاظ همگونی، میتوان دو نهضت رهاییبخش جنگل به رهبری میرزاکوچکخان جنگلی در شمال و قیام تنگستان به سرداری رئیسعلی دلواری در جنوب را شاهد مثال آورد. در این قیامها، یکی از دلایل شکست، خیانت از درون و خنجر زدن از پشت، توسط خائنین وطنفروش بوده است.
سند چگونگی شهادت رئیسعلی دلواری از زبان انگلیسیها
ربرت چیک – ویس کنسول و گرداننده و میدان دار اصلی عمل سیاسی ( و در واقع نظامی ) دولت بریتانیا در بوشهر ، خود از این شهر ، برای روسای بالاترش در یکصد سال قبل چنین نوشته است:
پنج شنبه ۵ ژوین ۱۹۱۵
رییسعلی شخصییت شگفتانگیزی است. میگویند دشمن قسم خورده ماست. برخی هم او را آدم آرامی میدانند که کمتر از کوره در میرود ولی میگویند اگر خشمگین شود قدرت کنترل خود را ندارد. پیشتر سرش به کار خودش بود و کدخدایی میکرد و گاهی تجارت، ولی یک سالی است که روش زندگیاش را تغییر داده و در جستجوی راهی برای مطرح کردن خود است. قبلا فکر میکردم به دنبال نان و نوایی است و برای خموش ساختن او در این زمینه کارهایی کردم و پیغامهایی دادم، ولی گویا کارساز نبوده و او روز به روز بر تندروی خود میافزاید. دو سه نفری را در اطرافش برای کنترلش کاشتهام ولی آنها جرات زیادی برای برخورد جدی با او ندارند.
پنجشنبه ۲۷ اوت ۱۹۱۵
خبرها خوب نیست. تلاش برای هم پیمان شدن خانها ادامه دارد و نیز کوشش ما برای ایجاد تفرقه میان آنها، باید یکی از آنها را از میان برداشت. یکی که از میان برداشته شود ، چند روزی ادامه فعلی ماجرا به تعویق میافتد.
سه شنبه ۱ سپتامبر ۱۹۱۵
به گمانم راه را یافتم. دیشب او را یافتم . میرزا رحمت لیلکی مرا به نزد او برد . صحبتها انجام شد. غلام حسین پذیرفت. شاید هیچکس اشک نریخته مرا ندید. آن کس که باید کار را تمام کند، پذیرفت که چنین کاری را انجام دهد. نه تنها در این دیار بلکه در هر دیاری هر نوع آدمی پیدا میشود. پذیرفت و رفت. من و میرزا رحمت بازگشتیم. فهمیده بود در فکرم، اصلا صحبتی نکرد. برچنین مردمی حکومت کردن آسان است . به لقمه نانی خرسندند….
سه شنبه ۸ سپتامبر ۱۹۱۵
در سیلاب دگرگونیها حادثهای روی داد. تمام شد. یکی رفت. رییس علی کشته شد. میرزا رحمت لیلکی همه امروز را چشم به من دوخته بود و وقتی بعدازظهر خبر را آورد از سکوت طولانیام تعجب کرد. هرگز شانهاش را نفشرده بودم. پس از پایان دوره طولانی سکوتم ، شانهاش را فشردم. باید قهقهه سر میدادم، ولی نمیخواهم. آن کس را که برگزیده بودم کار را تمام کرد. در میان درگیری تیری و فریادی و مرگی… پایانی بر یک ماجرا. آدمی افتاده بر خاک که در خاک خواهد خفت. فردا درباره او و من و آن خاک چه خواهند گفت. من و او جنگیدیم ولی فردا درباره آنکس که تیر را انداخت چه خواهند گفت؟
بیحوصلهام. باید بروم پرسهای بزنم. شبی شرجی و گرم است. ازشهر هیچ صدایی نمیاید .
شرح زندگی کوتاه ولی پرماجرای رئیسعلی دلواری بیش از آنکه شرحی باشد بر زندگی یکی از چندین و چند سرکرده نامور جنوب در سالهای نخست قرن حاضر، شرحی است بر چگونگی تبلور سنتی دیرینه و دیرپا در مبارزه و رویارویی با هجوم نیروهای بیگانه به سرزمین ایران و در این مورد خاص تجاوز نیروهای نظامی بریتانیا به کرانههای جنوب در آغاز جنگ جهانی اول است که با رشته مقاومتهایی سخت و حماسی از جانب مردم دشتی و دشتستانی و تنگستانی روبهرو شد.
اگر رییس علی ها در غربت به شهادت نمی رسیدند، امروز ملت ایران به این عظمت نمی رسید رئیسعلى شما (بوشهری ها) است؛ که رئیسعلى ملت ایران است؛ اگرچه متعلق به دلوار است. یک مرد جوان، در همین سنین جوانىِ شما جوانان، در مقابل انگلیسیها ایستادگى کرد.
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اهالی بخش دلوار در خانه شهید رئیسعلی دلواری ۱۳/۱۰/۷۰
منابع:فرهیختگان بوشهر.
گزارشهای مسترچیک از رویدادهای فارس و بوشهر در جنگ جهانی اول- مترجم پرتو افشین – از مجموعه کتابهای دانشنامه استان بوشهر به دبیری سید قاسم یا حسینی