خبر استان:بندر «بتانه» در استان بوشهر و در مرکز شهرستان «دَیِر»، قرار دارد، بندری که حرف و حدیث پشت سرش زیاد است و چشمهای طمع زیادی به آن دوخته شده است.
به گزارش خبر استان، «بتانه» حرف و حدیث دارد، چون نه تنها با همین اسم بندری تاریخی و پر از رمز و راز شناخته میشود، بلکه برخی باستانشناسان نیز آن را همان «نَجیرُم» میدانند. یکی از بنادر تاریخیِ خلیج فارس که هر چند نامش در منابع مکتوب زیاد استفاده شده و بر کاربردش برای اثبات همیشگی بودن «خلیجفارس » تاکید میشود، اما هنوز اطلاعات دقیق و کاملی از آن در دست نیست و نتوانستهاند جای دقیقاش را مشخص کنند.
حالا تا چشم کار میکند «بتانه» پر از خاک، اسکلتهای فلزی از شهرکهای صنعتی و نخالههای ساختمانی است. تنها سرمایه کنونی «بتانه» تکههای شکسته سفال، کتیبههای از وسط دو نیم شده و سنگهای شکسته شدهی آسیاب و خاکی که بیشتر شبیه نخالههای ساختمانی است، تا خاک یک بیابان؛ از بس سفال و ظروف شکسته روی خاکاش را پُر کردهاند.
علی موسایی، کارشناس مهندسی شیمی و دوستدار میراث فرهنگی استان بوشهر که تا کنون چندینبار از این محوطهی تاریخی دیدن کرده و وضعیت نابسامان آن را به گوش مسئولان استانی رسانده، در گفتوگو با خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا با اعتراض نسبت به وضعیت نامناسب این بندر تاریخی اظهار میکند: حفاران غیرمجاز بخشهای مختلف این بندر تاریخی را از بین بردهاند. از سوی دیگر، بیتوجهی برخی شرکتها و استفاده از زمینهای باستانی این بندر با هدف تجارت، در حال نابود کردن بندر «بتانه» است.
او با تأکید بر اینکه بنادر باستانی ایران به خصوص در حوزهی خلیجفارس دارای ارزشهای تاریخی هستند، چون بر خلیج فارس بودن دریای جنوب تأکید دارند، میگوید: بندر «بتانه» یکی از شهرهای مهم تجاری پس از سیراف در گذشته است، اما متأسفانه این بندر مورد غفلت واقع شده است و لودرها بخشی از محوطه را تسطیح کردهاند. همچنین حفاران غیرمجاز به دنبال حفاریهایی که انجام دادهاند، باعث بروز تخریبهای زیادی روی محوطه شدهاند.
وی اضافه میکند: بخشهایی از بندر نیز به شرکتهای صنعتی در منطقه واگذار شده که آنها نیز دخل و تصرفهای زیادی روی زمینها شکل دادهاند. از این شرکتها، فقط یک شرکت صنعتی برای آغازِ کار خود از میراث فرهنگی استعلام کرده، اما دو شرکت دیگر بدون استعلام زمینها را تحت اختیار گرفتهاند.
موسایی سومین نوع تخریب در بندر «بتانه» را به دست مردم میداند و میگوید: متأسفانه هنوز این محوطهها کاوش نشدهاند. هرچند آنها معماری خاصی ندارند، اما ستونها، اشیاء و آثار تاریخی زیادی در سطح این بندر پراکندهاند. حتی در اواخر دهه ۷۰ بخشی از سنگهای این محوطه باستانی توسط مردم محلی روستای دَیِر جابجا شدند.
محمد اسماعیل اسماعیلی جلودار، سرپرست کاوش باستانشناسی در بنادر سیراف و مهروبان دربارهی اهمیت بندر «دَیِر» به خبرنگار میراث فرهنگی ایسنا توضیح میدهد: بسیاری از بنادر در خلیج فارس هستند که متأسفانه به علت بیتوجهی یا سهلانگاری خطرات متعددی متوجه آنهاست. بندر «بتانه» که یکی از بنادر ساسانی-اسلامی خلیج فارس است و از نظر موقعیتی از شرق به سیراف، از غرب به بندر ریشهر، سینیز، گناوه و در ادامه به بندر ماهروبان میرسد، نیز در معرض این تهدید است.
این استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران که براساس منابع اسنادی و مدارک باستانشناسی در چند سال گذشته چاپ مقالهای در پژوهشنامه خلیج فارس دربارهی «جاینامشناسی بندر باستانی نجیرم» تألیف کرده است، میگوید: براساس انجام یکسری پژوهشها و به دست آوردن اطلاعات موجود در منابع مکتوب تاریخی و اسلامی و یافتههای باستانشناسی و سایر مدارک «جاینامشناسی» بنادر تاریخی، احتمالا این بندر همان بندر «نَجیرُم» باستانی است که از مراکز مهم بازرگانی بینالمللی در دوره ساسانی و دوران اسلامی محسوب میشده است.
این متخصص باستانشناسی، بندر «نجیرم» را یکی از بنادر تاریخی در خلیج فارس میداند که نام آن در منابع مکتوب زیاد استفاده شده و تاکید میکند: با این وجود اطلاعات دقیق و کاملی از مکان اصلی آن در دست نیست.
وی که عملیات بررسی باستانشناسی جزیره ابوموسی ر ا نیز در کارنامهی کارهای اجرائی خود دارد، اظهار میکند: شواهد باستانشناسی به نوعی همعصر بودن این بندر که یک بندر ساسانی است را با بنادر باستانی سیراف و ماهروبان تأیید میکنند.
به گفتهی این باستانشناس و متخصص حوزه خلیج فارس، بندر «بتانه» تاکنون توسط باستانشناسان ایرانی مانند علیاکبر سرافراز، نصراله ابراهیمی و حسین توفیقیان مورد مطالعه قرار گرفته و گزارشهایی درباره آنها نوشته شده است.
او بندر «بتانه» را یک بندرگاه مهم پارسی میداند که نقش پررنگی در مبادلات تجاری بین جهان شرق و غرب دارد و ادامه میدهد: ایرانیان در طول تاریخ همواره از طریق مبادلات بازرگانی نقش مهمی در تجارت جهانی بین غرب و شرق داشتهاند که این نقش از طریق مراکز و بنادر تجاری انجام میشده است.
وی توضیح میدهد: این مبادلات فرهنگی از یک سو با مراکز قدرت در پس کرانههای خلیج فارس مانند «ارجان»، «بیشابور»، «شهر گور» یا فیروزآباد و شیراز در ارتباط بوده و از طرفی با سایر بنادر منطقهای و فرامنطقهای خلیج فارس مانند بندر «ابله» (بصره امروزی)، «مهروبان»، «سینیز»، «گناوه»، «ریشهر»، «نجیرم»، «سیراف»، «نایبند»، «کیش»، «هرمز» و «صحار» عمان، «بنبهور پاکستان» و بندر «مانتایی» در سریلانکا انجام میشده است.
اسماعیلی جلودار این بندر را در این پازل ارتباطی بسیار پررنگ توصیف میکند.
این باستانشناس و متخصص حوزه خلیج فارس با اشاره به وجود خرابههای زیادی که در سطح بندر «بتانه» وجود دارد، بیان میکند: آثار معماری، دیوارها، دستکندها و بقایایی از کورههای سفالی در سطح این بندر به راحتی قابل تشخیص هستند، اما متأسفانه امروزه استقرار انسانی در این بندر وجود ندارد و تنها خرابههای آن قابل تشخیص است.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت نامناسب این بندر تاریخی اضافه میکند: از چند سال گذشته توسعههای عمرانی به بهانه برخی اقدامات صنعتی و نفتی این بندر تاریخی را تحت تأثیر خود قرار داده و به مرور در حال نابود کردن آن است.
این مدرس دانشگاه در ادامه وجود استقرارهای پارسی با آثاری مانند بناها، مساجد، سکههای دورههای ساسانی-اسلامی را از نشانههای موجود در بنادر تاریخی خلیج فارس میداند و میگوید: اگر مسئولان هزینهای برای حفاظت از میراث فرهنگی نکنند، وضعیت بسیار بدتر از امروز خواهد شد. به صِرف اینکه میراث فرهنگی به تنهایی وظیفه این کار را به عهده دارد، آنهم با توجه به عدم همسانی نیروی انسانی و بودجههای این سازمان و از سوی دیگر با میزان قابل توجهی از آثار تاریخی که در کشور وجود دارند این مهم میسر نمی شود، بنابراین سایر دستگاهها مانند وزارت نفت، نیرو و راه و شهرسازی وظیفه خطیری در حفظ آثار تاریخی دارند.
این باستانشناس حوزه تخصصی خلیج فارس تأکید میکند: گلویمان را بغض میگیرد، وقتی آثار تاریخیمان در حال نابودی هستند، اما در نقطه مقابل ما در کشورهای حاشیه خلیج فارس و جنوبی همه تلاش خود را برای تاریخسازی جعلی برای این خلیج ایرانی میکنند.
اسماعیلی جلودار با اشاره به فعال شدن گروههای مردمنهاد در حوزه میراث فرهنگی، این میزان فعالیتها را بسیار خوب ارزیابی میکند و بیان میکند: با این وجود به دلیل نداشتن بازوی اجرایی آن فعالیتها کافی نیست. باید همه سازمانها و دستگاهها در حفظ مواریث فرهنگی به ویژه مواریث کهن ایرانی در خلیج فارس تلاش کنند. چون متاسفانه اتفاقی که اکنون بر سر بنادر تاریخی خلیج فارس میآید، شایسته ایران نیست.
او همچنین از برخی تعرضها به بنادر تاریخی دیگر مانند «عسلویه» و «مهروبان» خبر میدهد و میگوید: متاسفانه این بنادر نیز دچار چنین تعرضاتی شدهاند.
این استادیار دانشگاه تهران با بیان اینکه امیدوارم باستانشناسی به صورت هدفمند و در قالب یکسری اقدامات عملی بتواند این نوع کارها را پیش برد، بیان میکند: باید در کنار اقداماتی مانند همایشهای سالانهی فراوانی که در روز ملی خلیج فارس در کشور برگزار میشود که البته ضرورت انجام آن نیز وجود دارد، اقدامات بنیادی بیشتری در حوزهی خلیجفارس انجام داد، چون این نوع اقدامات مقطعی هستند و تأثیرگذاری آنها نسبت به اقدامات بنیادی کمتر است. معتقدم باید اسناد اصلی پارسی بودن خلیج فارس که همین محوطهها و آثار ارزشمند را شامل میشود، حفظ، مطالعه، پژوهش و معرفی کرد.
بنابر این گزارش؛ به نظر میرسد سالهای زیادی است که تعدادی از باستانشناسان روی این بندر تاریخی مطالعه میکنند، اما این بندر به عنوان یکی از اسناد مهم «خلیجفارس» هنوز در فهرست میراث ملی ثبت ملی نشده است.
بنابراین از مهمترین قدمهایی که مسئولان میراث فرهنگی استان بوشهر باید در راه نجات این بندر بردارند، نخست ثبت ملی این محوطهی تاریخی و مهم و سپس تعیین تکلیف وضعیت شرکتهای خصوصی و شهرکهای صنعتی است که به مرور تپهها و محوطههای تاریخی این بندر را میخورند!
البته توجه به این نکته نیز ضروری به نظر میرسد، کمتر از یک هفته دیگر یعنی دهم اردیبهشت ماه روز ملی خلیج فارس است، خلیجی که براساس اسناد تاریخی همیشه «فارس» بوده و «خلیج فارس» خواهد ماند، اما با روند نزولی که برخی از محوطهها و آثار تاریخی در منطقهی خلیج فارس به عنوان اسناد تاریخی «خلیج فارس» دارند، ممکن است سندهای هویتی «خلیجفارس» به مرور ناپدید شوند.
اشیای تاریخی در بندر «بتانه» شبیه ارواح سرگردانند
حفاریهای غیر مجاز بندر «بتانه» را به پنیر سوئیسی تبدیل کرده
بندر «بتانه» محوطهای تاریخی شبیه به بیابان
بندر «بتانه» در مرز دریایی
تاریخ در بندر «بتانه» سرگردان است
بقایای تاریخ در بندر «بتانه» در حال نابودیاند