خبر استان: برادر کوچکتر ابولقاسم طالبی مردی است که بزودی نه تنها در ایران بلکه در دنیا به عنوان یکی از مفاخر سینمای ایران شناخته خواهد شد.
به گزارش خبر استان،این روزها یتیم خانه ایران روی پرده اکران است و نام ابوالقاسم طالبی بخاطر این اثر ارزشمند در رسانههای مختلف کشور به بهانههای گوناگون مطرح میشود، کارگردان نام آشنایی که آثار شاخصش جزوی از تاریخ این مرز و بوم شده و هر بار با اثری تازه و تاثیرگذار خوش میدرخشد ولی کمتر کسی میداند که ابوالقاسم طالبی تنها هنرمند و افتخار آفرین خانواده طالبی نیست. برادر کوچکتر او عباس طالبی مردی است که بزودی نه تنها در ایران بلکه در دنیا به عنوان یکی از مفاخر سینمای ایران شناخته خواهد شد.
مردی که خودش تاکنون بنا به دلایلی قابل تامل، نخواسته نامش مطرح شود. ولی حالا مدتی است با درخواستهای مکرر دوستانش از جمله بازیگر مشهور طنز حسن اکلیلی (که خیلیها با نام آقای گرفتار بخاطر نقش مردی که چند قلو داشت میشناسندش) عباس طالبی نیز قدم به میدان شهرتی میگذارد که علاقه چندانی به آن ندارد. یکی دیگر از کسانی که همواره از عباس خواسته تا دست از پردهنشینی بردارد و برای اعتلای نام ایران در جهان چهره نمایان کند. اکلیلی در گفتگو با ما در مورد عباس طالبی میگوید: « چندین سال است عباس طالبی را میشناسم او با عشق بسیار کارهایش را تولید میکند و مستندهای او برای درد آشنایان بسیار خوب است، خود من چندین بار بعد از دیدن آثارش بلند شدم و با همه وجود به دنبال کمک گرفتن برای سوژههایی که طالبی از آنها مستند ساخته بود کار کردم. در هر همایش و برنامهای که بطور اختصاصی مستندهای طالبی پخش شده است همه اعضا آن جلسه متاثر شدند و عمده فعالیتهای خیرخواهانه آن جلسه متاثر از همین آثار بوده که واقعا از دل سازنده آن برآمده است.»
اکلیلی میگوید: « طالبی بدون هیچ توقعی وارد این فضا شده در حالی که خودش بسیاری از اوقات در مضیقه بوده است. این درحالی است که فکر نمیکنم بزرگترین آدمها هم در این عرصه تنوع کاری طالبی را در ساخت مستند داشته باشند. » مرحوم زاون قوکاسیان هم که از منتقدان مشهور کشور بود و دو سال قبل دار فانی را وداع گفت مردی که به انصاف و دلسوزی برای هنر و هنرمند در نقد سینمایی کشور معروف بود، در مورد عباس طالبی در جمع و خلوت همیشه میگفت او صاحب مکتبی جدید در سینمای مستند است که باید شناخته شود.
عباس طالبی مثل برادرش فیلمهای سینمایی تولید نمیکند او سالهاست که مستندسازی را به سبک و سیاق خود و برای یک هدف والا و اثرگذار رویه زندگیاش قرار داده است و تا کنون بیش از ۵۳۰ مستند و مستند داستانی با حضور بازیگرانش تولید و پخش کرده، این تعداد بالای مستند تولیدی عباس طالبی را سالهاست که رکورددار مستندسازی جهان کرده است موضوعی که مدتهاست دغدغه دوستان نزدیک او از جمله مرحوم قوکاسیان بوده و هست. چرا که رکورد تولید فیلم مستند کوتاه تولید شده توسط یک نفر در جهان بسیار بسیار کمتر از آن است که کسی با عباس طالبی بتواند رقابت کند.
اما چرا عباس طالبی تا کنون نخواسته نامی از وی جایی برده شود و همانند برادرش او نیز به یک چهره شناخته شده تبدیل گردد. عباس طالبی که قبلا در جلوی دوربین برادر حضور هم داشته و در سریال مشهور و خاطره انگیز بازگشت پرستوها (با موضوع اسرای جنگ تحمیلی نقش بازی کرده (همان سریالی که برای اولین بار بهروز شعیبی را به عنوان بازیگر در نقش یک نوجوان پرشور بسیجی به تلویزیون معرفی کرد) حالا سالهاست از جلوی دوربین به پشت دوربین نقل مکان کرده و به مستندسازی و عکاسی میپردازد. خودش میگوید دلیل اینکه نخواسته نامی از او مطرح شود و حتی با ثبت در کتاب رکورددارهای جهان ( گینس ) مخالفت کرده آبروی سوژههایی است که سالها عمرش را برای آنها گذاشته، سوژههایی خاص که از طبقه محروم و مستضعف جامعه هستند.
طالبی در واقع عمرش را وقف آنها کرده و برای کمک به آنها با هنرمندی عجیبی اقدام به ساخت مستند میکند. او با این کار تاکنون منشاء خیر برای خانوادههای بسیاری شده، افرادی که شاید حضورشان در خیریهها بدون هیچ ثمری بوده در حالی که نیاز شدیدی داشتهاند با کمک طالبی و آثارش حالا از ته چاه زندگی بیرون کشیده شدهاند. کافی است با طالبی همراه شوید و در کنار خاطرهگوییهای پر شوق و دلسوزانه او چند فیلم مستندش را در یک اکران خصوصی ببنید غیر ممکن است که متاثر و منقلب نشوید. برای همین است که ابولقاسم طالبی برادر بزرگتر او سالهاست که از دیدن آثار برادر کوچکتر اجتناب میکند ابولقاسم همانطور که خیلیها میدانند قلبش ناراحت است و به همین دلیل در عین اشتیاق از دیدن صحنههای درامی که برادرش در یک مستند زیبا به تصویر میکشد دوری میکند. این را در جشنواره حسنات نیز به طور عملی همه حضار تایید کردند هرچند در آن جشنواره بخاطر دغدغه عباس برای آبروی خانوادههایی که با هدف کمک به آنها چهره شخصیتهای حاضر در مستندهای ساخته شده طالبی، مات شده بود ولی با همه این احوال قدرت بیان مستندهای او به حدی است که با تمام این محدودیتها بیننده را در هر سن و سالی متاثر میسازد و البته تا آخر پای مستند نگاه میدارد، آنهم جوانانی که رغبتی به دیدن فیلمهای اجتماعی از این دست نشان نمیدهند اما برای دیدن آثار عباس وضعیت به گونه ای دیگری است.
ممکن نیست با او صحبت کنید و از درد مردم و تلاش برای یاری نیازمندان نشنوید. از هر دری که سخن میگوید به همین نقطه میرسد.
با همه این احوال همه داراییهای عباس یک عکاسی کوچک و محقر است. او با وجود این همه خیر و برکتی که بانیاش بوده هنوز حتی بیمه نیست!! با این حال همچنان دغدغه اصلیاش کمک به دیگران است. در اصفهان طبق آمار ۴۰۰ خیریه فعال وجود دارد اما در این بین کار بزرگی که عباس طالبی برای کمک به محرومین و یا حتی پروژههای خیریهای آغاز کرده به شکلی بوده که بین خیریهها برای دعوت از او جهت ساخت مستند رقابت است.
طالبی البته برای هرجا و هرکسی مستند نمیسازد چند باری شده که بعد از فیلمبرادری کامل متوجه شده نیت افراد واقعا چیزی که باید باشد نبوده هرچند این افراد و شبه مجموعهها کم بودهاند اما همان آدمهای سواستفادهگر او را عصبانی میکنند. وی حتی اوایل کارش که با هدف کمک به محرومین وارد عمل شد زیربار قرض هم رفت تا خانوادهای را از مشکلات عدیده نجات دهد ولی به توصیه دوستان با تجربه و توانمند خیلی وقت است سعی میکند خودش مستقیم درگیر این بحثها نشود چرا که شناخت صره از ناصره در این بحث سخت است و گاه نیز بخاطر ناتوانی مددجو در بازپرداخت قرضها و وامها این خییر و ضامن است که درمانده میشود و گاه حتی به خاک سیاه مینشیند، چیزی که چند بار نزدیک بود گریبان عباس را هم بگیرد ولی با همه این اوصاف دست از کارش بر نمیدارد.
طالبی در بحث کمک به مددجویان اما همانگونه که گفتیم محتاط است و سعی میکند هیچ شائبهای در این کمکها ایجاد نشود برای مثال یک روز که او در عکاسی کوچکش در حال تدوین یکی از آثار خود بود آنچنان از وضعیت مددجویی که به برای کمک او فیلم را ساخته بود متاثر میشود که به شدت به گریه میافتد، در همان زمان فردی برای گرفتن یک کپی وارد دفتر او میشود و وضعیت طالبی را که میبیند از منشی او در این باره میپرسد و وقتی مطلع میشود عباس در حال کمک رسانی به مستضعفین است و برای آنها اینچنین در حال کار گریه میکند با او به گفتگو مینشید و متاثر از منش و طبع بلند عباس همانجا مبلغ دو میلیون تومان به آن خانواده کمک میکند اما عباس از پذیرش این مبلغ خودداری کرده و میگوید من خودم هیچ پولی را از هیچ کسی برای کمک نمیگیرم شما میتوانید به فلان خیریه بروید آن مرد میگوید من تا چند ساعت دیگر مسافر خارج از کشور هستم و اصلا آنجا اقامت دارم دوست دارم این پول را به شما بدهم که به آن خانواده کمک کنید و با دیدن شما و وضعیتتان به شما اعتماد دارم ولی عباس بازهم راضی نمیشود که پول را شخصا بگیرد به خیریه تماس میگیرد تا سریعا با یک پیک قبض کمکهایشان را برای درج رسمی کمک آن مرد بفرستند و به بهانههای مختلف مرد خییر را تا رسیدن پیک نگه میدارد.
به جرات میتوان گفت شاید اگر افراد خیر و دلسوزی مثل عباس طالبی نبوند اصفهان هم مانند تهران با پدیدهای مثل گورخوابها مواجه میشد. او به اندازه خودش سهم بزرگی در عدم رخ داد چنین اتفاقات تلخی بازی کرده است. برای نمونه چند سال قبل پرونده کمکی به یک خانواده مستضعف تشکیل شد خانوادهای که بخاطر بیمار شدن سرپرست خانواده و بدهی و بیکاری که محصول آن بود مجبور شدند در پارک و داخل یک چادر مسافرتی کوچک زندگی کنند خیریه که توان کمک چندانی به آنها را نداشت موضوع را به عباس منتقل میکند او قبل از هر چیز به تحقیق پرداخت تحیقیاتی که تاثر برانگیز بود، آنها واقعا نیازمند بودند دختر جوانشان را به شهر دیگری منزل اقوام فرستاده بودند و برای حمام رفتن به مسافر خانههای پایین شهر میرفتند، نیازمندانی آبرومند که بیماری کمرشان را شکسته بود. عباس پس از اطمینان از حقیقی بودن ماجرا مستندی از آنها ساخت تا خیرین به کمکشان بیایند کاری که بلا فاصله باعث خیر و برکات برای آن خانواده شد خیرین اصفهانی خانهای را برای این خانواده آبرومند خریدند و… بعد از سالها چند روز قبل آنها برای تشکر به سراغ عباس آمدند زندگیشان مانند همه مردم عادی و قشر متوسط جامعه شده بود
۵۳۰ فیلم مستند حالا حاصل عمر عباس برای ۴۵ خیریه است حاصلی که به اصرار دوستانش قرار است نام وی را در کتاب گینس ثبت کند. یکی از مهمترین عللی که عباس تاکنون به این امر اقدام نکرده بود علاوه بر حفظ آبروی سوژههایش آبروی ایران نیز بوده، طالبی میگوید میترسم که این فیلمها در جشنوارههای خارجی ناخواسته به نمایش دربیاید و ایران را کشوری محروم نشان دهد. دوستانش اما میگویند میتوان با تدابیری فقط برای ثبت در کتاب رکوردها اقدام کرد.
این خیلی حرف جدیای برای یک هنرمند است کسی که از دل و جان برای اثری مایه گذاشته آن هم اثری که دل هر بیننده را جذب میکند ولی بخاطر هدفی والاتر نمیخواهد و نمیتواند بجز برای تعداد بسیار محدودی آثارش را به نمایش بگذارد. حجت الاسلام طاهری از منتقدان سینمایی است که خیلی اتفاقی کارهای عباس را دیده و علاقهمندش شده او میگوید این مرد یک نابغه است که برای کارش ارزش زیادی قائل است برای هر سکانس یک موسیقی خاص بکار برده که هم اثرگذار است و هم بیانگر دلسوزی شدید برای اثری که تنها قرار است تعدادی محدود آن را ببینند. جالبتر آنکه خود او با هر اثرش بارها گریه کرده خصوصا زمان تدوین کار سختترین مرحله برای عباس است او خودش صحنه را چیده بازیگر آورده متن نوشته و فیلمبرداری و کارگردانی کرده،یا برای مستندهایی که بازیگر محور نبوده با روشهای خاص خود که مردم محل به دوربین حساس نشوند اقدام به فیلم برداری در شرایط سخت نموده است ولی چون به کارش اعتقاد دارد و به هدفش که نجات یک خانواده محروم یا عدهای از محرومان و مستضعفین است هیچ تصنعی در کارهایش بههمراه ندارد و هنگام تدوین گاه آنقدر متاثر میشود که انگار پدری دلسوز برای کودک بیمارش پریشان شده است. این پریشانی و تاثر به شکلی است که گاه خانوادهاش وی را از کار منع میکنند تا به قلبش آسیبی وارد نشود چرا که دکترها حتی رسما به طالبی گفتهاند زمان تدوین چند بار سکته قلبی را رد کرده است…
حالا مدتی است که عباس راضی شده برای گینس وارد عمل شود. البته همانطور که اشاره کردیم در شرایطی بسیار خاص. اما او را بزودی نه تنها ایرانیان بلکه جهانیان خواهند شناخت هرچند پیش از این هم از کشورهای حاشیه خلیج فارس دعوت به همکاری داشته و به خاطر همین عرق وطنیاش نپذیرفته است.
نکته جالب دیگری که در زندگی عباس طالبی به چشم میخورد آن است که سایه نام برادر هم البته با وجود هم صنف بودن به نفع او تمام نشده همانطور که گفتیم عباس هنوز بیمه نیست!! دلیلش را که میپرسیم به بیست سال قبل باز میگردد و یک خاطره متاثر کننده که بارها مثالش برای او اتفاق افتاده است. برادر عباس چهره مشهوری است خصوصا در مواضع انقلابی و سیاسی در سینما یک فرد اثرگذار و توانمند است که سینمای بعد از انقلاب را نمیتوان بدون او و نام او متصور شد، بیست سال قبل عباس برای انجام کارهای موسسه فرهنگی هنریاش به ارشاد میرود و نامه درخواست را که طی مراحل رایج باید به مدیر وقت میداده به دفتر مدیر میبرد آنها نامه را میگیرند و با او خوش و بش هم میکنند، عباس از اتاق خارج میشود ولی سوالی به ذهنش متبادر میشود که او را بازهم به اتاق میکشاند مدیر و دوستانش در حال خندیدن هستند او را که میبینند جا میخورند حتی یکی از آنها بطور کاملا مشهودی رنگ از چهرهاش میپرد ولی عباس متوجه چیز خاصی نمیشود و همه چیز را عادی فرض میکند مدتی بعد ابوالقاسم به سمت مشاور وزیر فرهنگ ارشاد منصوب میشود و یکی از مهمانهای همان مدیر که گمان میکرد عباس همه چیز را فهمیده به برادرش ماجرا را میگوید و میگوید که بعد از رفتن عباس مدیر مستقیم نامه عباس را با قهقه به داخل سطل زباله میاندازد و او را که برادر ابوالقاسم است بخاطر همین نسبت فامیلی به استهزا میگیرند و کارش را نهتنها به این جرم انجام نمیدهند بلکه به قول معروف سر میدوانند….
نمونه این اتفاق بارها برای عباس پیش آمده خصوصا که او مانند برادرش در تهران زندگی نمیکند، همین عوامل باعث شده تا نام برادر بزرگتر نهتنها به او کمکی نکند بلکه مانع از پیشرفتش هم شود هرچند خود او نیز به دنبال شهرت و استفاده از هر موقعیتی به هر قیمتی نبوده او هم مانند برادرش فردی انقلابی و حزب اللهی است ولی با مشخصههای خودش. در فیلم یتیم خانه ایران هم ابوالقاسم نقش خاصی را برای برادرش عباس خالی میکند ولی عباس بجای حضور جلوی دوربین ترجیح میدهد پشت دوربین خودش باشد خصوصا که حضور در آن فیلم یکی دو هفته ای وقت او را میگرفت و در طول همین دو هفته او میتواند مشکلی بزرگ را از جلوی پای چند خانواده دردمند بردارد همینها بوده کسی او را بشناسد. عباس واقعا آدم جالبی است همانند نامش فکر و ذکرش کمک به دیگرانی است که شاید هیچ وقت نه او را ببینند و نه بشناسند.
منبع:فرهنگ نیوز